جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 2:10 |
بازدید : 2220 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
(نظرات )
اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری معروف بهانوری ابیوردی و «حجّةالحق» از جملهٔ شاعران و دانشمندان ایرانی سده ۶ قمری در دوران سلجوقیان است. وی در یکی از دهات کوچک ناحیه ابیورد یا باورد در نزدیکی میهنه که باذنه خوانده می شده است تولد یافته است که از توابع خابران یا دشت خاوران است .تخلص شاعر نخست خاوری بوده است به اعتبار نسبتش به ناحیه دست خاوران و تخلص انوری را در دوران کمال شاعری برگزید
انوری استاد قصیده سرای شعر پارسی و آراسته به هنرهای خوشنویسی و موسیقی بودهاست. او از دانشهای ریاضیات، فلسفه و موسیقی بهرهور و در دستورات اخترشناسی به زبان خود مرجع بودهاست. وجود گواهها و نشانههایی در شعر انوری سخن از آگاهی او از موسیقی دارد و همین امر برخی از پژوهندگان را برانگیخته تا او را موسیقیدانی تحصیل کرده بدانند
انوری از مردم روستای بازنه (بدنه) ابیورد و پدرش از کارگزاران درباری و به گفتهای سرپرست میهنه بود. او برای پسر خود میراث فراوانی به جا گذاشت که انوری همه را صرف خوشگذرانی و عیاشی کرد و پس از مدتی از فرط تهیدستی، ناچار به شاعری در دربار شاهان شد.
به گفته دولتشاه سمرقندی، او در جوانی، چندی در مدرسه منصوریه توس به دانش آموختن علمها پرداخت و دانشهای عقلی و نقلی از قبیل فلسفه، اخترشناسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، منطق و ادبیات عرب را فرا گرفت. در شعرهای او اشارهای است که بر اثر علاقه به آثار پورسینا، عیون الحمة او را به خط خود کتابت کردهاست.
انوری سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و فرارود کردهاست، ولی در دوران کمال شاعری اقامتگاهش مرو، تختگاه سلطان سنجر سلجوقی بود. هنگامی که قطعهای در هجو مردم بلخ به نام انوری منتشر شد، خشم و غوغایی در مردم بلخ برانگیخت و کار به آنجا کشید که قصد کشتنش را کردند، اما جمعی از بزرگان بلخ به شفاعت از او برخاستند و انوری جان سالم به در برد.
انوری دارای طبعی قوی بوده، در بیان معانی مشکل به صورتی روان مهارت داشت، و چیرهدستی خود در قصیده و غزل را به اثبات رسانید. آرامگاه وی در بلخ است.
آثار ادبی
دیوان شعرهایش را کسانی چون سعید نفیسی و مدرس رضوی تصحیح و بازنگری کردهاند. انوری در قصیده و قطعه اعجاز میکند و از تلمیح گویان چیره دست است. از حیث روانی الفاظ و کلمات و ترکیبها به متنبی و سید حمیری و ابوالعتاهیه شبیهاست در زبان عرب. از لحاظ عقیدتی بسیاری چون قاضی تستری صاحب مجالس و الامین العاملی صاحب اعیان الشیعه و طهرانی مولف الذریعه و افندی و غیرهم قائل به تشیع وی هستند. از کتابهایی که درباره وی نگاشته شدهاست به مفلس کیمیا فروش شفیعی کدکنی میتوان اشاره کرد. مدفن وی را گرچه بعضی تبریز دانستهاند اما بهظاهر گفتار درستتر در مورد محل دفنش، بلخ میباشد.